جدول جو
جدول جو

معنی سال کردن - جستجوی لغت در جدول جو

سال کردن
(چَ اَ کَ دَ)
سال کردن درخت، در تداول باغداران یک سال بار کم و یکسال بار بسیار آوردن. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
سال کردن
سال کردن درخت. یک سال بار کم و یک سال بار بسیار آوردن
تصویری از سال کردن
تصویر سال کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حال کردن
تصویر حال کردن
شادی و نشاط پیدا کردن، به وجد و طرب آمدن، لذت بردن از ساز و آواز و مانند آن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چال کردن
تصویر چال کردن
گود کردن، دفن کردن چیزی در زیر خاک
فرهنگ فارسی عمید
ترانه خواندن، هیاهو کردن، گپ زدن گفتگو کردن گپ زدن، همهمه کردن هیاهو کردن، نغمه خواندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فال کردن
تصویر فال کردن
فال زدن فال گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سجل کردن
تصویر سجل کردن
تصدیق کردن، قبول کردن، امضا پذیرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حال کردن
تصویر حال کردن
کیف کردن، شعف، وجد، طرب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چال کردن
تصویر چال کردن
گود کردن عمیق کردن، چیزی را زیر خاک کردن دفن کردن
فرهنگ لغت هوشیار
ساخته کردن آماده کردن، دادن زاد و توشه و اسباب سفر، غذا دادن، سازواری کردن سازگار بودن، بزم نهادن: آراستن بزم، آهنگ کردن عزم کردن، آغاز کردن آغازیدن، کوک کردن (آلت موسیقی ساعت)، پیش گرفتن اجرا کردن، کشیدن (صورت) ترسیم
فرهنگ لغت هوشیار
قدرت تکلم را از کسی گرفتن ابکم ساختن، از تکلم باز داشتن خاموش کردن: چو بلبل آمدمت تا چو گل ثنا گویم چو لاله لال بکردی زبان تحسینم. (سعدی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارسال کردن
تصویر ارسال کردن
فرستادن روانه کردن فرستادن روانه کردن گسیل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارسال کردن
تصویر ارسال کردن
فرستادن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ارسال کردن
تصویر ارسال کردن
لإرسال
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از ارسال کردن
تصویر ارسال کردن
Consign, Dispatch, Post, Remit, Submit
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ارسال کردن
تصویر ارسال کردن
expédier, envoyer, soumettre
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ارسال کردن
تصویر ارسال کردن
spedire, inviare, presentare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ارسال کردن
تصویر ارسال کردن
بھیجنا , جمع کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ارسال کردن
تصویر ارسال کردن
отправлять , отправить , подавать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ارسال کردن
تصویر ارسال کردن
versenden, senden, überweisen, einreichen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ارسال کردن
تصویر ارسال کردن
відправляти , відправити , подавати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ارسال کردن
تصویر ارسال کردن
wysyłać, wysłać, składać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ارسال کردن
تصویر ارسال کردن
寄送 , 派遣 , 发送 , 汇款 , 提交
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ارسال کردن
تصویر ارسال کردن
প্রেরণ করা , পাঠানো , জমা দেওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ارسال کردن
تصویر ارسال کردن
consignar, despachar, enviar, remitir
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ارسال کردن
تصویر ارسال کردن
kutuma, kuwasilisha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ارسال کردن
تصویر ارسال کردن
göndermek, sunmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ارسال کردن
تصویر ارسال کردن
보내다 , 발송하다 , 송금하다 , 제출하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ارسال کردن
تصویر ارسال کردن
送る , 派遣する , 送金する , 提出する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ارسال کردن
تصویر ارسال کردن
לשלוח , להגיש
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ارسال کردن
تصویر ارسال کردن
consignar, despachar, enviar, remeter, submeter
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ارسال کردن
تصویر ارسال کردن
mengirimkan, mengirim
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ارسال کردن
تصویر ارسال کردن
ส่ง , โอน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ارسال کردن
تصویر ارسال کردن
verzenden, versturen, indienen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ارسال کردن
تصویر ارسال کردن
भेजना , जमा करना
دیکشنری فارسی به هندی